شعر

چرا چرا ?!

برای دلهره هایت به فکر چاره ای می باش
به پیش آن که بگویی چرا چرا،باید؟!
برای پیری بابا عصا تویی جانا
برای هق هق مادر تو شانه ای باید
برای خواهر کوچک، تویی امیدی نو
برای عاشق شیدا، وفا وفا باید
برای دوست، رفاقت زجان و دل کردن
برای مردم دیگر تفقدی باید
برای حاکم خونخوار این شب خونین
شرابی از غم جانسوز این جهان باید
برای حس جوانی،بیار عشق مدام
که دیدن رخ او را جوانه ای باید
… برای دلهره هایت به فکر چاره ای می باش
به پیش آن که بگویی چرا ،چرا، باید؟!
16:45 pm
30/4/2012
BY: Seyyed Mostafa Alavi

Leave a comment